hamid Skandar Mukhtar

Hamid Skandar Mukhtar

welcome to our website

welcome to our website

۱۳۹۰-۰۴-۱۸

برای دکتر عبدالرحمان قاسملو


"کسی که مثل هیچ کس نیست "
نوشته شده توسط: باران میلان
در "گوشه" ای از زمان
در "لحظه" ای از مکان
در "کنج" هویتی به غارت رفته


در برگی از تاریخی "تجزیه" گشته و
در مرزی از جغرافیایی "تحریف" شده
از دامان مادر دهر
در خانه ای متمول
در خانه ای بی درد
دردمندترین
مرد دنیا زاده شد
تا
دردهای جهان را
در کوله ی عقایدش بگذارد و
کوه به کوه آن را به مقصد
"آزادی" بر خود آوار کند.
"کسی که مثل هیچ کس نیست "
این جمله ی مانا را
بی شک
اگر فروغ نمی گفت
که بی شک
من
روزی
در گوشه ای از مکان
در لحظه ای اززمان
در کنج هویت به غارت رفته ام
در برگی از تاریخ͵ چهار پاره شده ام
در مرزی از جغرافیای تجزیه شده ام
آن را
برای مردی
و تنها برای او
که مثل هیچ کس نیست می گفتم.

ببار ای ابر تیره ی بد خلق.
بزای ای مادر نازای گیتی
دوباره ی او را.
چه بیهوده
چشم به دامان سترون͵ تو
دوخته ایم
تا
شاید آبستن ͵ دوبار ه گی
باشی .....

این قلم را
که بردارد و با آن
بنویسد :
آ
ز
ا
د
ی
بنویسد :
ب
ر
ا
ب
ر
ی
بنویسد:
د
م
ک
ر
ا
س
ی
وبمیرد برای همه ی آنچه
گفت و نوشت.
بار این تفنگ را که بردوش کشد و
آنکه دست بر شانه ی
این






پیشمرگ جوان بگذارد
کدام جاودانگی ست
لبخند ͵ جاوید͵ کدام نگار ͵
به یادگار مانده ای
راه͵ اخم بر پیشانی͵ نا امیدی ببندد !
چه کسی این جاده را قدر͵ او
رفته است
تا این راه دراز را
میانبری بجوید
نه برای ما
که برای جهان .
نه برای دوست
که برای دشمنش هم
که برای عاشقش هم.

این اسب چرا بی سوار است
این کلاس درس چرا خالیست
چرا پشت این میز گرد͵ بحث کسی نمی نشیند
چرا کسی دانش ورق زدن این کتاب را ندارد
چرا در کوههای زاگرس پارتیزانی نیست
چرا ما آنقدر چشم به راه͵ کردستان مانده ایم !.
چرا.................

کسی که مانند هیچ کس نیست
تنها یک بار می آید
تا رد پایی به عمق تاریخ
بگذارد و
بگذرد
بی آن که
نه یادش و نه راهش
برای آنانکه در نیم کردن اش کوشیدند
"دو نیم" شود .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر